حریر دل♥ ♥ ♥

گهگاهی سفری کن به حوالی دلت شایداز جانب ما خاطره ای منتظر لمس نگاهت باشد

حریر دل♥ ♥ ♥

گهگاهی سفری کن به حوالی دلت شایداز جانب ما خاطره ای منتظر لمس نگاهت باشد

رفتم

 

                                            

 

مگر آن روز ندیدی غم ویران شدنم را...غم ویران شدن سقف دلم را

دل من سوخت در این آتش جان...دل تو نشد حتی به حال ما نگران

سر گذاشتم بر سجده تا نشوم از تو جدا...تو همان روز شدی از من جدا

من شمع شدم تو پروانه نشدی...

من مجنون شدم تو لیلی نشدی...

من دریا شدم تو ماهی نشدی...

من ابر شدم تو باران نشدی...

من شعر شدم تو غزل نشدی...

من آب شدم تو جام نشدی...

رفتم دگر از یادت عزیزم...تو نروی از یادم،عشقم

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد