ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
پروردگارا تو را سپاس میگویم برای اینکه مرا میبینی، صدایم را میشنوی...
خدای من سپاس تو را برای اینکه خدای من تویی، تویی تنها معبودم
خدای من سپاس تو را که میدانی آنچه در دلم نهان است و مرا میفهمی و آنچیزی پیش رویم قرار
میدهی که برایم بهتر است
خدایم تو را سپاس، بابت اینهمه مهر، بابت اینهمه خوبی که ارزانی ام داشتی
خدایم منم آن بنده همیشه بی وفایت و تویی آن خدای تا ابد، تا همیشه بزرگوارم
خدایم خدایم... تو را میخوانم از عمق جانم پروردگارم روح و جانم پروردگار وجود خودم من از
ازل تا بی نهایت بوده ام و خواهم بود و خوب میدانم همیشه رهم تویی، دستگیرم تویی در هیچ
زمانی بی خودت، رهایم مکن
ای همه آنچه دارم از تو، مباد مرا که دمی بی تو نفس کشم مباد مرا که بی تو باشم
تو را از عمق جانم میخوانم تو را از عمق جانم سپاس میگویم
مرا آگاهی بخش
بصیرتی ارزانی ام دار تا با آن وجود پاکت را دریابم..بچه که بودم ..
هر وقت می خوردم زمین و زخم و زیلی می شدم ..
اول یه کم دور و برمو نگاه می کردم ببینم کسی حواسش هست یا نه ..
بعدم اگه کسی اون دور و برا نبود ..
تا دلم می خواست گریه می کردم ..
و پا می شدم خودمو می تکوندم و روز از نو روزی از نو ..
بارها تو زندگیم افتادم .. گریه کردم .. پا شدم و دویدم دوباره ..
بچه که بودم ..
همیشه یه خودکار دستم بود و هر چی که اذیتم می کرد می نوشتم ..
بعدم از لجم
همه حرفامو ریز ریز می کردم ..
انگار دارم غم و غصه هامو چال می کنم ..
بعدم یه نفس عمیق می کشیدم..
و بازم انگار که دارم خودمو می تکونم که دوباره پاشم و به دویدنم ادامه بدم ..
الان دیگه بچه نیستم ..اما هنوزم کارم همینه ..
اما اون موقع وقتی می نوشتم هیشکی نمی خوند ..
حالا اینجا می نویسم که هر کی رد می شه ودلش میخواد بخونتم ..
کدومشم بهتر ه اصلا نمی دونم ..
اما می دونم که بازم می خوام بنویسم ..
چه خونده بشم .. چه نشم ..
چه اونی که منو می خونه منو بفهمه .. چه نفهمه ..
اما باید که بنویسم
امروز خیلی خیلی خوشحالم خیلی
بلخره به ارزوم رسیدم بعد گذشت چندوقت بلخره دوباره اقا منو طلبید خدایا شکرت
نمی دونینن چه حسی دارم غیرقابل وصف هست
ممنونم ازهمتون وحرفای امیدوارکننده تون قول نمیدم اما باشه تا زنده باشم ونفس بکشم می نویسم اما بعد محرم میام سفری در پیش هست
مراقب عشق و شادی هاتون باشین
بگو سرگرم چی بودی که اینقدر ساکتو سردی
خودت آرامشم بودی خودت دلواپسم کردی
ته قلبت هنوز باید یه احساسی به من باشه
چقدر باید بمونم تا یکی مثل تو پیدا شه
تو روز و روزگار من بی تو روزای شادی نیست
تو دنیای منی اما به دنیا اعتمادی نیست
سلام ای ناله بارون
سلام ای چشمای گریون
سلام روزهای تلخ من
هنوزم دوستش دارم
سلام ای بغض تو سینه
سلام ای اه آیینه
سلام شب های دل کندن
هنوز هم دوستش دارم
نمیدونی تو این روزا چقدر حالم پریشونه
دلم با رفتنت تنگ و دلم با بودنت خونه
خرابه حال من بی تو نمیتونم که بهتر شم
تو دستای تو گل کردم بذار با گریه پرپر شم
یه بی نشونم تو این خزون
منو از خودت بدون
یه بی نشونم تو این خزون یه بیقرارم یه نیمه جون
منو از خودت بدون
سلام ای ناله ی بارون/ سلام ای چشمای گریون/ سلام روزهای تلخ من/ هنوزم دوستش دارم
سلام ای بغض تو سینه/ سلام ای آه آیینه / سلام شب های دل کندن/ هنوز هم دوسش دارم