حریر دل♥ ♥ ♥

گهگاهی سفری کن به حوالی دلت شایداز جانب ما خاطره ای منتظر لمس نگاهت باشد

حریر دل♥ ♥ ♥

گهگاهی سفری کن به حوالی دلت شایداز جانب ما خاطره ای منتظر لمس نگاهت باشد

می خواهم تا نفس در سینه هست .. زندگی کنم

        

وقتی نمی دانم در پَسِ این نفس .... باز هم نَفسی خواهد بود یا که نه

دیگر نخواهم گذاشت که یأس ..... چیره بر دلم شود

دیگر گریه نمی کنم برایِ غمهایم

قوی خواهم بود ... تا هر روز ...

طلوع کنم با خورشید

تا همچون کوه .. ایستادگی کنم

نه اینکه ... خسته و زار مُردگی کنم

و اسمش را بذارم چیزی به نام زندگی

می خواهم با غرور .. ثانیه هایِ هستیِ خود را

تا نفسی د ر سینه هست .. زندگی کنم ..

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد