حریر دل♥ ♥ ♥

گهگاهی سفری کن به حوالی دلت شایداز جانب ما خاطره ای منتظر لمس نگاهت باشد

حریر دل♥ ♥ ♥

گهگاهی سفری کن به حوالی دلت شایداز جانب ما خاطره ای منتظر لمس نگاهت باشد

                     

 

گاهی چه دلتنگیم ..

گاهی عجب خسته ..

گاهی عجب بُغضی ..

راهِ گَلو  ... بسته ..

و چقدر احساسِ تنهایی می کنیم ...

در  ثانیه هایِ دلگیری که تاریکند ..

و هیچ شمعی روشن نمی کند شبِ دلهایِ خسته یِ ما را ..

و .. اشک .. تنها اشک ..

می تواند که ببارد بر گونه هایِ تب  کرده یِ دل ..

و سبک کند ابرَکِ پُر غصه یِ دل را ..

و بُغضمان فریادِ هِق هِقی شود .. در میانِ تاریکی ..

هیچوقت از اشکِ دلت نترس .. بگذار گاهی ببارد بر رویِ گونه هایِ تو

بگذار سبک کند دلت .. تا که شاید دلِ تنگت را مرهمی باشد

تا که شاید .. لبخندی هدیه کند به لبانِ بسته ات

و به نگاهِ مضطربت .. آرامش هدیه کند

از اشکِ دلت نترس .. گاهی کمی گریه لازم است

گاهی ...

فقط ...

گاهی ...

 

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد