حریر دل♥ ♥ ♥

گهگاهی سفری کن به حوالی دلت شایداز جانب ما خاطره ای منتظر لمس نگاهت باشد

حریر دل♥ ♥ ♥

گهگاهی سفری کن به حوالی دلت شایداز جانب ما خاطره ای منتظر لمس نگاهت باشد

در من زنی می روید باز .. زنی در پائیز .. زنی از حسِ برگِ زرد لبر

         

 

سلام پائیز من ..

سلام به حسِ دلاویزت ..

سلام به دلِ از حسِ برگِ زرد .. لبریزت ..

که همچون من .. نگاهش .. همیشه به دور دستِ دور دوخته است 

سلام .. پائیزِ  همیشه منتظر ...که همچون دلِ همیشه چشم به راهَ منی

و تنها در این انتظار است که .. تو .. می توانی لبخندی بزنی  

و جشن بگیری .. با .. باران

با تک تکِ برگهایِ زرد

تا نگردی .. پُر درد ...

تا بمانی شادان ...

تا برقصی در باد ...

تا نمانی نالان ..

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد