حریر دل♥ ♥ ♥

گهگاهی سفری کن به حوالی دلت شایداز جانب ما خاطره ای منتظر لمس نگاهت باشد

حریر دل♥ ♥ ♥

گهگاهی سفری کن به حوالی دلت شایداز جانب ما خاطره ای منتظر لمس نگاهت باشد

.............

 

گاهی یک خیال .. می رسد به دادِ دلم

خیالی که می گیرد از نگاهم .. همه غمهایم را

و مدام .. نگرانِ احساسِ من است

که مبادا .. شیشه یِ نازکِ دلم را

غباری بیقرار .. فرا گیرد

من با این خیال هر شب

قراری دارم

قراری در اوجِ بیقراریِ دلم

و من دلخوشم با این خیالِ خامِ دلم

هیچ واقعیتی دگر طلب نمی کند دلم

در این خیال ...

تنها ...

من هستم ... و مردی که دوست می دارد او دلم

و شبی که پایانِ ترسهایِ من است

شبی .. در آغوشِ خیالی  .. امن و دلپذیر

شبی .. با حسِ حضورِ دلنشین و شادِ مردِ من

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد