-
( ......... )
چهارشنبه 3 اسفندماه سال 1390 09:03
در بعضی لحظه ها حسیست که چنان قشنگ ثبت می شوند در دل که می شود عمری .. به یادشان خوش بود در بعضی لحظه ها حسیست که چنان می ریزد در دلت لذت که می شود عمری .. با یادشان سَر کرد
-
شب زیباست .. وقتی دلی با دلت باشد
چهارشنبه 3 اسفندماه سال 1390 09:02
-
آهای مردم ..عشق را احتکار نکنید.. فاسد شدنیست .. در قحطیِ عشق ..
چهارشنبه 3 اسفندماه سال 1390 09:02
گفتم خسته است دلم .. کمی تیمار کن مرا گفتی چگونه ؟؟ تو یادم بده گفتم عمریست به تیمارِ دلت نشسته ام هنوز هم سوال می کنی که چطور می شود دلی را نوازش کرد؟؟ عمری دانه دانه کردم دلم را همچون حَبّه ی انگور .. ریختم در کامِ تو .. دانه دانه عشق می خوردی تک به تک .. ( تو ).. دانه هایِ دلم لبریز می شد دلت از شرابِ عشق و ... (...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 26 بهمنماه سال 1390 16:31
-
( ......... )
چهارشنبه 26 بهمنماه سال 1390 08:49
بگو سرما ... می گم ... تو گرمم کن بگو که شب ... می گم ... مهتابِ شبِ منی بگو باران ... می گم ... چترِ احساسم باش بگو نسیم ... می گم ... توئی نسیمِ دلپذیرِ من بگو درخت ... می گم ... بیدِ مجنونم باش بگو که گل ... می گم ... تو گلِ سرخِ دلِ منی بگو که یاد ... می گم ... از یادت مرا مَبَر بگو خورشید .. می گم ... از تو وام...
-
لبریز می کنم مشامِ جانم را از عطرِ زندگی .. تا خالی کنم دلم را ا
چهارشنبه 26 بهمنماه سال 1390 08:49
من دور خواهم شد به سادگی از هر حسی که خسته می کند دلم
-
با من باش
چهارشنبه 26 بهمنماه سال 1390 08:48
امروز دل به دلِ آسمان خواهم داد ...... و تن به قطره هایِ دلش ..... گونه هایم ملتهبند ..... خنک خواهم شد در کنارِ قطره هایِ او ... بارانِ من .. یک امروز از کنارم تکان نخور .... با من باش .. تا به لمسِ زیبایت برسم .....
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 26 بهمنماه سال 1390 08:48
من اینجایم .. جایی در کنارِ شب .. کنارِ بیکرانِ این دنیا ..
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 26 بهمنماه سال 1390 08:47
من .. اینجایم .. جایی در پشتِ پنجره .. و در سکوت به تماشایِ دلهایتان نشسته ام .. از دلم نمی روید .. از یاد نبرید مرا .. بگذارید دلم خوش باشد که در خاطرِ شما هستم
-
دنیای کوچک من
چهارشنبه 26 بهمنماه سال 1390 08:46
دنیایم کوچک است .. به کوچکیِ دلم .. دنیایم را هر روز .. دستم می گیرم و راه می افتم در کوره راهِ زندگی دنیایت .. کوچک که باشد .. همه جا با توست .. بر دوشت هیچ بارِ اضافه ای سنگینی نمی کند .. و هر روز .. دنیا دنیا .. زندگی خواهی کرد .. و من ....... عاشقِ دنیایِ کوچکِ دلم هستم ..
-
شبِ آرام
چهارشنبه 26 بهمنماه سال 1390 08:39
در زیر نورِ نقره فامِ ماه ... با دلی که می تپد تا همیشه برایِ لمسِ زندگی ... می گریزم از هر چه تاریکی .. و پناه می برم به نورِ نقره ایِ ماه ... و دلم را رها می کنم ... در لحظه هایِ دلپذیر و لبالب از سکوتِ شب ... و دور می کنم از دلم .. هر چه ترسِ شبانه است ... در شبِ خیالم اثری از ظلمت نیست .. در شبِ خیالِ دلم اثری از...
-
سلام گنجشکها .. سلام یا کریم .. سلام لحظه هایِ امروزم
چهارشنبه 26 بهمنماه سال 1390 08:37
همواره باید عبوری داشت کاش این عبور قشنگ باشد
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 26 بهمنماه سال 1390 08:35
زیباست .. نگاه کردن به گلبرگِ گلی .. زیرِ نورِ دلپذیرِ ماه زیباست .. لبریز بودن از عطرِ دلپذیرِ حضورِ قشنگی در خانه ی دلت زیباست .. در یادی .. خوانده شدن به نام آن زمان که با همه ی حست .. بشنوی یکی با تمامیِ وجودِ خود صدا می زند تو را زیباست .. شب .. باران و قطره ها وقتی .. در یادی نشانی از وجودِ خود می یابی چنین شبی...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 12 بهمنماه سال 1390 10:02
کاشکه یه روز با همدیگه سوار قایق می شدیم دور از نگاه ادما هر دومون عاشق می شدیم کاش آسمون با وسعتش تو دستامون جا می گرفت گلای سرخ دلمون کاش بوی دریا می گرفت کاش تو هوای عاشقی لیلی و مجنون می شدیم باد که تو دریا می وزید ما هم پریشون می شدیم کاش که یه ماهی قشنگ برای ما فال م یگرفت برامون از فرشته ها امانتی بال می گرفت...
-
نزدیکتر بیا
سهشنبه 11 بهمنماه سال 1390 10:02
نزدیکتر بیا ..... دل بسپار به سازِ دلم با همه غمی که گاه .... در نغمه هایش دارد تقصیر از من نیست ...... تقصیر این دل است که نغمه هایش همیشه شاد نمی شوند اما ..... تو بیا نزدیکتر بیا ... چرا که در حضورِ تو از یاد می برم ..... غمهایِ دلم تو سرود قشنگی باش تا که من نوای شادی باشم کنارِ نغمه هایِ تو
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 11 بهمنماه سال 1390 10:01
یادِ تو را از هوایِ صبح می بلعم در دلم .... تا با یادت ... امروز را هم عاشقانه سر کنم .... بی یادِ تو ... دلم تنهاست ... و دلم ... از تنهایی همیشه می گیرد .... با تو ... اما ... همیشه شادم من .... چون که تو ... همیشه با منی ... بعد از خدایِ آسمان ... این نگاهِ توست که نگرانِ دلِ من است و من ... دوست دارم که تو چشم به...
-
بمان در ثانیه های من
سهشنبه 11 بهمنماه سال 1390 09:59
وقتی می ترسد این دلم از نبودِ تو در ثانیه های شب .. که جز سکوت هیچکس صدا نمی زند مرا تنها یادِ نگاهِ مهربانِ توست که آرام می کند دلم یادِ نگاهِ صاف و ساده ی دلت یادِ حرفهای کودکانه ات یادِ نوازشهای پاک و خالصانه ات و من ... می بندم دو چشم خویش تا پر کنم دلم ..... از حس حضور تو تا که شب ... با نور چشم تو سپید .. به رنگ...
-
خواب زمستانی دل
سهشنبه 11 بهمنماه سال 1390 09:54
می خواهم که بخوابم در زمهریر دل تا زودتر تمام شود زمستانش تا نشنوم هیچ سخن از عشق تا نبندم دل به هرم دستانش
-
من و یادت
سهشنبه 11 بهمنماه سال 1390 09:53
من و دریا و گل یادت شادیم در شبی که سرده در شبی که ساکت در شبی که ابرش ترک باران کرده
-
درد تنهایی من
سهشنبه 11 بهمنماه سال 1390 09:50
-
من و شب و ستاره ها خوشحالیم
دوشنبه 10 بهمنماه سال 1390 16:50
امشب دل من تنها نیست ... امشب اثری از غمها نیست ... امشب دل من ستاره باران شده است .. امشب دل من .. غرقِ تمنا شده است ... مرسی از خدایِ ستاره ها ... که می کارد در نگاهِ دلم .. دانه .. دانه .. ستاره هایش را .. و روشن می سازد .. شبِ من ..
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 10 بهمنماه سال 1390 16:50
قشنگ است که تمامِ حست را جمع کنی .. بریزی در یک گل ... و هدیه کنی .. به آنکه دوستش داری .. قشنگ است که لبریز از مهربانیِ دلی باشی .. من پُر از این حسِ قشنگم امروز .. گلِ احساسم هدیه به تو ..
-
امروز نفس های دلت را عمیق تر بکش .. تا زندگی را زنده تر کنی
دوشنبه 10 بهمنماه سال 1390 16:49
امروزِ دلِ من آرام است ...... کاش هیچ اتفاقی بر هم نزند آرامشِ مرا ..... کاش دنیا با من مهربان باشد .... و من .. در خیالاتِ سپیدم .. به بیکرانِ آبی برسم .. آنجا که وسعتش .. نگاهم را عمیقتر می کند .. آنجا که آرام است و رام .. کاش .. در خیالاتِ سپیدم .. به آسمانها برسم .. از آن بالا .. حتم دارم که زندگی قشنگتر است .. از...
-
گاهی .. کمی بخند .. تا یادت نرود که زنده ای هنوز
یکشنبه 9 بهمنماه سال 1390 08:10
برای یک تشنه ... گاهی یک قطره ... یک دریاست برای یک خسته ... گاه یک لبخند .. تمامِ معنیِ دنیاست برای یک عاشق ... گاه یک بوسه .. عمقِ یک معناست برای یک دلِ غمگین .. گاه یک دوست .. امیدِ فرداهاست پس هیچوقت دستِ کم نگیر .. معجزه ی باران را .. یا سِحرِ یک لبخند به هر بهانه ای که توانی .. گاهی .. هر طوری که شده ... حتما...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 9 بهمنماه سال 1390 08:10
نیم روزِ دیگری از عمرِ من گذشت .... و این صفحه ی سفید .. پناهِ دوباره ی من است .... در فرار از خستگیهایم .. باز هم دست به دامانِ نوشتن شده ام .... می خواهم بنویسم ... باران می خواهم بنویسم ... دریا می خواهم بنویسم .. رویا و نفسی عمیق تر بکشم .... نیم روزی دگر مانده است هنوز .... می خواهم .. از عصر و شبم .. تصویرِ...
-
تاب می خورم بر تابِ بیتابیِ خویش
شنبه 8 بهمنماه سال 1390 09:29
کجاست دستی که مرا تاب دهد در اندیشه هایِ گرم چرا پشتِ من خالیست ؟؟ بر تابِ احساسِ بیتابم .. تاب می دهم خود را نگاهی پشتِ سر دارم .. تا شاید .. ببینم دستِ گرمی را نگاهم خیره می ماند ... دلم خوب می داند که دیگر هیچ دستی .. تاب نخواهد داد .. تابِ بیتابِ احساسم و من .. باز هم تنها .. تاب خواهم خورد .. در میانِ باغِ احساسی...
-
عشق .. سرما .. دلِ کِرِخت
شنبه 8 بهمنماه سال 1390 09:28
بین عشق و بی تفاوتی نَخیست باریک ... آنجا که از سردیِ رابطه .. قلبت .. کرخت می شود ... و هر چقدر هم که دلت را .. ها .. کنی .. گرم نمی شود بیخود نیست که مردمان گاهی روی احساس یکدیگر سُر می خورند .. بسکه یخ زَدَست ... در زمهریرِ دل .. گاه .. عجیب گرفتاریم
-
شب با تو زیبا می شود
چهارشنبه 5 بهمنماه سال 1390 15:30
شب با وجود تو .. شاعرانه می شود و من .. با تو .. از هیچ شبی نمی ترسم و من .. با تو .. در سکوتِ شب .. پُر از حرفم و من .. با تو .. شعرِ عاشقانه می گویم و من .. با تو .. تا همیشه می خندم اگر دوست داری خنده های دلِ مرا تا همیشه پیشِ من و دلم بمان چون که تو .. خودت .. لبخندِ دلِ منی
-
زیر آسمان شب
چهارشنبه 5 بهمنماه سال 1390 15:26
زیرِ آسمانِ شب ... می چرخد و می چرخد و می چرخد این دلم تا گیج رود سرش ... تا فراموش کند که قلبش خانه ی غمها شده است
-
مست از شراب غمم امشب .. اسیر آه دم به دمم امشب
سهشنبه 4 بهمنماه سال 1390 15:28
شب است و من و خیالاتِ شبانه ی ِ من ... شب است و من و دلی بریده و زخم ... شب است و من و شمع و تنهایی ... شب است و دلی در میانه ی ِ وَهم ... شب است و تب است و جمله هایِ دیوانه ... شب است و من و پیاله یِ غم ..